روژین

روژین

موسیقی و شعر
روژین

روژین

موسیقی و شعر

به لولیان ... پری وشان ... سبو و سیب هدیه کن


مجتبی حیدری

دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ... ؟!

مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان ...

دیدیم فقط سردی او را ... و ندیدیم

از هر چه دو رنگی است، رها بود زمستان ...

بود هر چه فقط بود ... سپیدی و سپیدی ...

اسمی که به او بود سزا ... بود زمستان

گرمای هر آغوش ... تبِ عشق ... دمِ گرم

یکبار نگفتند ... چرا بود زمستان ... ؟!

بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید ...

با این همه، باز ... اهل وفا بود زمستان ...

غرقِ گل و بلبل ... اگر فصل بهاران 

بوی گل یخ هم به هوا بود ... زمستان

با برف بپوشاند تنِ لختِ درختان

لبریز و ... پر از شرم و حیا بود ... زمستان

در فصلِ خودش ... شهرِ خودش ... بود غریبه 

مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان ...


= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

حافظ ایمانی

انارِ نخلِ خنده را ... شکوفه کن ... به لب بده

لبِ مرا ... به حوریانِ بالغ ِ حلب ... بده

به لولیان ... پری وشان ... سبو و سیب هدیه کن

به دخترانِ ترکمن ... ترانه و رطب بده

به خیس ِ چشمه ای بِــبـر دو دست تشنه ی مرا

و گیسوانِ ابر را ... ز ماهِ  رو ... عقب بده

به جای من، فرشتگان به شعر و بوسه آمدند ...

برای من اذان بگو ... شرابِ مستحـب بده !

خوشا سرم که سرخوشم، از اینکه عاشق تـوام

خوشا سرم ترنج و ... رنج روز را به شب بده ...

ساعت نیش و نوش ِ من ... عقربه دارِ زهرِ تو

به عقربان ... نشانی از مقرّبان رب ... بده

روح تتن تنی شده ... خطّ ِ تو منحنی شده

قوس صعودی مرا ... دایره کن ... طـَرب بده

صدای من نصیبِ عاشقانِ اولینِ تو ...

نصابِ مستیِ مرا ... به آخرین نسب بده

اقامه کن جنون پرسه های عاشقانه را ...

مرا به درد، کـُنیه کن " ابوالبلا " ... لقب بده


= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

  

 رضا طبیب زاده

دست بر شانه ات افتاد و ... لب افتاد به کار
مست از روز تو بودم ... که شب افتاد به کار

باد پیچید به موهای تو و ... راه افتاد
بعدِ یک عمر به چشمَ م ... گذرِ ماه افتاد

باد آهنگ خوشی داشت ...که تنبور نداشت
مستیِ چشم تو را، حضرت انگور نداشت

جاده ها ... سمتِ تماشای تو بر می خیزند
ابرها ... روی سرت، نقل و شکر می ریزند

آسمان ... بیخود و لایعقل و مست آمده است
ماهِ من ... شیشه ی مشروب به دست آمده است

شهر ... در آتش آشوب، به رقص آمده است
صبر ... در حضرت ایوب، به رقص آمده است

طرح اندام تو در پیرُهنَ م می پیچد
طعم لب های تو ... توی دهنَ م می پیچد

دستهایَ ت ... قفسی دور تنَ م می بندد
خون رگ هام به رگ های تو می پیوندد

سر ... به تعظیم تو آن شاخه ی بیدی ست، که نیست
سینه چاک قدمَ ت، برف سپیدی ست ...که نیست

خانه ام پیش قدم های تو بر می خیزد ...
شهرِ من روی سرت نقل و شکر می ریزد


= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

غلامعباس سعیدی

هرچـه او ناز و ادا کـرد ... مـُجـابَ ش کردم

تا رضاخان شدم و ... کشف حـجـابَ ش کردم

مریم باکره ای بود و ... عبادت می کرد

جبرئیلَ ش شدم و ... پاک خرابَ ش کردم

چشمِ افسونگرِ میگونِ غزلخوانی داشت

هر غـزل خواند، یکـی ناب ... جوابَ ش کردم

گلِ سرخی که دهانَ م ز دهانَ ش بر داشت

آنقدَر سخت مکیدم ... که گلابَ ش کردم

تا کـــه شلّیک کند بوسه ی آتش ... تا صبــح

لب مسلسل شد و ... پیوسته خشابَ ش کردم

بازوان را ز دو سو ... مثل کتابی بستم ...

مثل یک برگِ گلِ لایِ کتابَ ش کردم

تا کــه بردارم از گردن او حـق زکات ...

بوسه ی بیشتر از حدّ نصابَ ش کردم ...


 = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

امیرتوانا املشی

مجنون ام و ... خــوکرده بــه هرگز  نرسیدن

با این همه، سخت است دل از چون تو ... بریدن

از تو ... فقط آزردن و ... هی کــوزه شکستن

از من ... همه دل دادن و ... پا پس نکشیدن

دل، کفترِ ماتم زده ای بود که با عشق

کارش شده بـی واهمــه از بام ... پریدن

چون سرخ ترین سیب ... در آغــوش درختی

سخت است تو را دیدن و ... از شاخه نچیدن

آن گونه دچارت شده یوسُف، که خودش هم

افتاده بـه عاشـق شدن و جامـــه دریدن

اعجازِ تو ... مغرور ترین ساحره ها را

وادار نموده ست به انگشت گزیدن

تا این که به هر جا ببرد عطر تنَ ت را

واداشته ای  باد صبــــا را ... بــه وزیدن

ای چــادرِ گلدارِ پریشــان شده در باد

خوب است به دنبالِ تو یک دشت ... دویدن


= - = - = - = - = - = - = - = - = - = - = - =

موسیقی های این پست رو با دو سنتی آغاز می کنم :

تصنیف ای دل از علیرضا قربانی و پورناظری ها

قطعه ی خراسانی جان و جهان از پورناظری ها


و در ادامه :

دامن ساتنِ  امیر عظیمی ... !!

انار از نیوش باند ... فوق العاده . هم در شعر هم در موسیقی.

تو خداوند منی ... از میلاد درخشانی. واقعا فکرکردی ... ؟! تو خداوند منی ... !؟

زن دبوانه از چارتار

هندسه از چارتار

و رسم عاشق کشی از اوهام ...